خاطره ای از زبان مادر شهید
تقدیم به شهدای دانشجو؛
عینی! دانشگاه قبول شدی!
اسمش عین ا... بود ولی دوستانش صداش میکردند«عینی».
یک کفش کتانی داشت. از او میپرسیدم: چرا مثل بقیه جوونا کفش نمیخری؟ میگفت:
_مادر! این کفش دو تا خوبی داره: یکی این که در دل شب که میخوام برم اعلامیههای آیت ا... خمینی را پخش کنم، مزاحم خواب و آرامش شما نمیشم و دیگه این که اگه مأموران شاه تعقیبم کردند، با کتانی بهتر میتونم فرار کنم.
خبر شهادتش رو برای ما آورده بودند ولی هنوز به کسی نگفته بودیم.
دوستش اومد در خونه، با خوشحالی گفت: عینی! عینی دانشگاه قبول شدی! باید شیرینی بدی!
گفتم: عینی قبلا یه دانشگاه دیگه قبول شد، رفت اون جا...عینی شهید شد...
******
فاطمه رمضانی مقدم / به نقل از مادر شهید عین الله نیکوفرد آرانی
منتشر شده در: روزنامه ی قدس خراسان
تاریخ انتشار مطلب: 1391/9/20
http://www.qudsonline.ir/
برچسب : نویسنده : حسین سربلوکی آرانی shohadaevaliasr بازدید : 644