{ نام : حسن
{ نام خانوادگى : شريفى ستوده
{ فرزند : على
{ تاريخ شهادت : 29/7/1362
{ محلّ شهادت : مريوان ـ والفجر 4
{ نوع عضويّت : بسيجى
{مكان دفن : گلزار شهداى امام زاده محمّد هلال بن على علیه السلام آران
حسن در دوم فروردين 1344 خورشيدى در خانواده اى مذهبى متولّد شد . در
سال 1350 در دبستان 25 شهريور ميدان بزرگ مشغول تحصيل شد و بعد به خاطر
تغيير محلّ سكونت ، به مدرسه شهيد نوذريان منتقل شد .
دوره ابتدايى را با موفّقيت پشت سر گذاشت و در مدرسه راهنمايى شهيد
خدمتى ادامه تحصيل داد و اين دوره را نيز با موفّقيت به پايان برد . دوران دبيرستان
را نيز در مدرسه شهيدان عبداللّهى ادامه داد و در سال 1362 ديپلم گرفت .
با شروع انقلاب اسلامى ايران فعاليّت او شروع و بعد از پيروزى انقلاب فعّاليت
او چند برابر شد . از ابتدا خطّ اسلام را به رهبرى و مرجعيّت امام خمينى پذيرفت و
لحظه اى از اين امر غافل نبود . دشمنى با منافقان و شركت در نماز جمعه و
جماعات و مجالس قرائت قرآن و ادعيه از ديگر فعّاليتهاى اوست .
حسن با تشكيل بسيج آران ، علاقه زيادى به شركت در بسيج داشت و بر اثر اين
علاقه ، هميشه به بسيج رفت و آمد مىكرد . در تاريخ 20/8/1360 براى آموزش
عمومى در بسيج ثبت نام نمود و مدّت پانزده روز دوره آموزش عمومى را نزد
برادران شهيد حمزهاى و شهيد ياجدى به پايان رساند .
سپس براى آموزش دوره مقاومت بسيج ثبت نام كرد و مدّت يك ماه دوره
آموزشى را در آران و قمصر نزد برادر شهيد جهازيان به اتمام رساند و عضو گروه
مقاومت گرديد و تا زمانى كه به جبهه نرفته بود از طرف گروه مقاومت ، شبها را در
بسيج نگهبانى مىداد .
بعد از يك ماه دوره آموزش مخصوص ، به جبهه جنوب اعزام و بعد به منطقه
دهلران اعزام و در عمليّات محرّم شركت نمود .
پس از بازگشت از جبهه در سال تحصيلى 61 ـ 62 به مدرسه رفت و با موفّقيت ،
تحصيلاتش را به پايان رساند و بعد به مريوان اعزام و بعد از دو روز به منطقهاى
بهنام چال سبز رفت و در اين عمليّات كمك آرپىجىزن بود .
او سرانجام بعد از پيشروى چشمگيرى كه توسّط رزمندگان انجام گرفت در
سحرگاه روز جمعه 29/7/1362 برابر با 14 محرّمالحرام 1404 ه . ق بر اثر اصابت
تركش خمپاره به ناحيه گردن و دهان به شهادت رسيد .
روحش شاد و راهش مستدام و پررهرو باد !
«فرازى از وصيّتنامه شهيد حسن شريفى ستوده »
پروردگارا ! بر ما صبر و استوارى بخش و ما را ثابتقدم دار و براى شكست
كافران يارى فرما . مردمان با ايمان و پاكباختهاى كه در راه عشق به اللّه و تبليغ دين
خدا عالىترين ايثارها و بالاترين گذشتها را مى كنند تا جايى كه مال و جان و فرزند
و هر عزيزى را در اين راه فدا مى كنند و تا سرحدّ شهادت براى مبارزه با كفر و ظلم و
بىعدالتى مىايستند و شهادت را بزرگترين سعادت مىدانند و انبياى الهى و
امامان دين ، پيوسته پيشروان اين گروه و رهروان اين قافله و بهطور كلّى رهنما و
رهبران اينان بودهاند .
پدر و مادر مهربانم ! اگر شهادت نصيب من شد ، هيچ ناراحتى به خود راه
ندهيد ؛ صابر و شكيبا باشيد و افتخار كنيد كه چنين فرزندى داشتيد و در راه خدا
داديد ؛ چون ما يك امانتى بيش نيستيم ، چه بهتر كه اين امانت را نزد خدا بسپاريم و
من دوست ندارم در شهادتم گريه و زارى نماييد و از شما مى خواهم مرا حلال كنيد
و ببخشيد و تعدادى از كتابهايم را به كتابخانه ولىعصر (عج) تحويل دهيد .
برادران عزيزم ! اين است راه شهدا كه همان خون و پيام است ، ادامه دهيد و
دست از يارى امام برنداريد .
خواهران عزيزم ! اوّلاً حجاب اسلامى خود را حفظ نماييد ؛ چون دشمن از
چادر سياه شما مىترسد . ثانيا به تجمّلات زندگى اهمّيت ندهيد و در فكر زندگى
اخروى باشيد .
وصيّتم به مردم غيور و شهيدپرور اين است كه اوّلاً امام را دعا كنند كه خداوند
اين وجود ارزنده را تا انقلاب مهدى (عج) حفظ و نگهدارى فرمايد .
ثانيا اتّحاد خود را حفظ نمايند ؛ زيرا در آن صورت دشمن نمىتواند به شما
ضربه و آسيبى بزند .
خدايا ! وقتى به خاكم مىسپارند ، يادم باش ؛ چراكه در زنده بودنم هميشه با تو
بودم و حسين در ميدان شهادت در آن روز نداى «هل من ناصر ينصرنى» را سر داد ؛
اينك ما مىگوييم : حسينجان ! اگر در آن فضاى داغ و خونين كسى به فريادت
نرسيد و نداى تو را لبّيك نگفت ، ما پيروانت در فضاى گرم و خونين ايرانزمين
دست مردانگى را مشت كرده و به نداى غريبى و تنهايىات لبّيك مىگوييم .
پدر و مادر گرامىام ! فكر نكنيد اگر به جنگ نمىرفتم حالا پيش شما بودم ؛ نه ،
چون خدا در قرآن مىفرمايد : كسى كه سرنوشتش كشته شدن در راه خداست ،
خودش با پاى خودش به قتلگاه مىرود تا خدا آنچه در دل دارد ، بيازمايد .
درضمن وصيّت مى كنم اگر خدا توفيق شهادت را نصيبم كرد ، مرا در كنار قبر
شهيد حسين در مسجدى به خاك بسپاريد . والسّلام .
حسن شريفى ستوده
برچسب : نویسنده : حسین سربلوکی آرانی shohadaevaliasr بازدید : 577